وازنش 1refuse 2واژههای مصوب فرهنگستانمرحله یا شرایطی که در آن دستساختهها رها میشوند و دیگر قابل بازگشت به چرخة فراوری نیستند
وازنشلغتنامه دهخداوازنش . [ زَ ن ِ ] (اِمص مرکب ) عمل دفع و پس زدن . (از واژه های فرهنگستان ). رجوع به وازدن شود.
وازنشلغتنامه دهخداوازنش . [ زَ ن ِ ] (اِمص مرکب ) عمل دفع و پس زدن . (از واژه های فرهنگستان ). رجوع به وازدن شود.
وازنشلغتنامه دهخداوازنش . [ زَ ن ِ ] (اِمص مرکب ) عمل دفع و پس زدن . (از واژه های فرهنگستان ). رجوع به وازدن شود.