لغتنامه دهخدا
واسط. [ س ِ ] (اِخ ) شهری بزرگ است به عراق و به دو نیمه است و دجله به میان وی همی رود بر وی جسری است و اندر هر دو نیمه منبر است و بنای وی حجاج بن یوسف کرده است و هوای درست دارد و بسیار نعمت ترین شهری است اندر عراق و از وی گلیم و شلواربند و پشمهای رنگین خیزد. (حدود العالم ). ی