چوپلولغتنامه دهخداچوپلو. (اِخ ) دهی است از دهستان گوی آغاج بخش شاهین دژ شهرستان مراغه . 1155 تن سکنه دارد. محصولش غلات ، حبوبات ، بادام ،کرچک و ذرت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
خوالفلغتنامه دهخداخوالف . [ خ َ ل ِ ] (ع اِ) زنان . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). منه قوله تعالی : رضوا بان یکونوا مع الخوالف . (قرآن 87/9). || زمینهایی که نرویاند مگر پس تر از همه زمینها. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان الع
سوالفلغتنامه دهخداسوالف . [ س َ ل ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ سالفة. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) : و مقدمات عهود و سوالف مواثیق را طلیعه ٔ آن کرد. (کلیله و دمنه ).
کوالفلغتنامه دهخداکوالف . [ ک َ ل ِ ] (اِ) دوایی است که آن را بادآورد گویند و به عربی شوکةالبیضا خوانند. (برهان ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بادآورد. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به بادآورد شود.
اوالفلغتنامه دهخدااوالف . [ اَ ل ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ آلفة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).- اوالف طیر ؛ پرندگان که بخانه ای الفت گیرند. رجوع به آلفة شود.