لغتنامه دهخدا
وتیرة. [ وَرَ ] (ع اِ) کینه یا ستم و افزونی در آن . || پاره ٔ زمین باریک و دراز و سطبر گسترده ٔ هموار ونرم . || حلقه ٔ تیراندازی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). آن حلقه که بدان نیزه زدن آموزند. (مهذب الاسماء). || ستون طاق نهاده از خانه . (منتهی ا