خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وحول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
وحول
/vohul/
معنی
= وحل
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
وحول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ وَحل] [قدیمی] vohul = وحل
-
وحول
لغتنامه دهخدا
وحول . [ وُ ] (ع اِ) اوحال . ج ِ وَحَل ، به معنی گل تنک که ستور در آن درماند. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
وحل
لغتنامه دهخدا
وحل . [ وَ ] (ع مص ) چیره شدن بر کسی در مواحلت . و مواحلت نبرد کردن به رفتن در گل تنک است . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || (اِ) وَحَل . گل تنک که ستور در وی درماند. ج ، وحول ، اوحال . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). وَحل ، لغت پستی است در وحل...
-
وحل
لغتنامه دهخدا
وحل . [ وَ ح َ ] (ع اِ) خلاب . گل تنک که ستور در آن درماند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). گل و لای زمینی که به آب نرم شده باشد. (غیاث اللغات از منتخب از قاموس ). ج ، اوحال ، وحول . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). وَحل ، لغت پستی است در آن . (از منتهی...