ابزارکسازgadgeteerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بنسازۀ نیرومند برای طراحی و پیشنمونهسازی و ساخت افزارههای الکترونیکی یا مجموعهای از اجزای الکتریکی کوچکتر
حسابرس شبnight auditorواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که هر شب اقلام بدهکار و بستانکار حساب مهمانان را بررسی و ماندۀ تراز را به حسابدار مهمانخانه/ هتل اعلام میکند
زودترلغتنامه دهخدازودتر. [ ت َ ] (ص تفضیلی ، ق مرکب ) پیشتر از وقت مقرر. مقابل دیرتر. (فرهنگ فارسی معین ) : آنکس که نباید بر ما زودتر آیدتو دیرتر آیی به برما که ببایی . منوچهری .|| تندتر. سریعتر. به شتاب تر. (فرهنگ فارسی معین ). سری