ورادةلغتنامه دهخداورادة. [ وَ دَ ] (ع مص ) وُرودَة. گلگون گردیدن اسب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به ورودة شود.
ورودةلغتنامه دهخداورودة. [ وُ دَ ] (ع مص ) وَرادَة. (ناظم الاطباء). گلگون گردیدن اسب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). گلگون شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). رجوع به ورادة شود.
ورودیهلغتنامه دهخداورودیه . [ وُ دی ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) حق و پولی که بابت وارد شدن به جایی باید پرداخت : ورودیه برای رفتن به باغ وحش . حق دخول در جایی . مانند انجمن ،مدرسه ، و غیره . حق الورود. (از فرهنگ فارسی معین ).
ورودیهفرهنگ فارسی معین(وُ یِّ) [ ازع . ] (اِ.) حق وجهی که بابت داخل شدن در جایی پرداخت می شود، حق الورود.
ورودةلغتنامه دهخداورودة. [ وُ دَ ] (ع مص ) وَرادَة. (ناظم الاطباء). گلگون گردیدن اسب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). گلگون شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). رجوع به ورادة شود.
عریشلغتنامه دهخداعریش . [ ع َ ] (اِخ ) (الَ ...) شهری است که اولین عمل مصر از ناحیه ٔ شام بر ساحل دریای روم و در میان رمل و ریگستان بوده است . و در وجه تسمیه ٔ آن گویند آنگاه که برادران یوسف (ع ) بر اثر قحطسالی شام به مصر روی آوردند در این ناحیه از جانب مأموران یوسف (ع ) دستگیر شدند و در مدت