ورزشینویسsport writerواژههای مصوب فرهنگستانخبرنگار یا گزارشگری که بهصورت منظم اخبار مربوط به ورزش و رویدادهای ورزشی را گزارش و تحلیل و در مطبوعات خصوصاً مطبوعات ورزشی منتشر میکند
ورزشیلغتنامه دهخداورزشی . [ وَ زِ ] (ص نسبی ) منسوب به ورزش . مربوط به ورزش .- باشگاه ورزشی ؛ باشگاهی که در آن به انواع ورزش پردازند. (فرهنگ فارسی معین ).- عملیات ورزشی ؛ انواع اعمال ورزشی . (فرهنگ فارسی معین ).- مج
پزشکی ورزشیsport medicineواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از پزشکی که به درمان آسیبهای ورزشی و ارزیابی و بهبود سلامت ورزشکاران اختصاص دارد
رفتار ورزشیsportsmanshipواژههای مصوب فرهنگستانعملکرد و رفتار ورزشکار بهخصوص ورزشکاری که از خود انصاف و اخلاق خوب نشان میدهد