زرورقفرهنگ فارسی عمید۱. کاغذ زراندودشده.۲. کاغذ زرد نازک که به شکل ورقۀ زر ساخته میشود و برای تزیین بعضی چیزها یا زرکوبی پشت جلد کتاب به کار میرود؛ زرک.
زر ورقفرهنگ فارسی معین(زَ وَ رَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) کاغذ زردرنگ و نازکی که به صورت ورقة زر برای بسته - بندی و تزیین یا زرکوبی جلد کتاب سازند. ؛لای ~ بزرگ شدن در ناز و نعمت پرورش یافتن .
الکترسکپلغتنامه دهخداالکترسکپ . [ اِل ِ رُ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) جعبه ایست فلزی که در آن دو ورقه ٔ بسیار نازک زر بمیله ٔ فلزی آویخته شده و نوک میله از جعبه خارج گردیده است . هرگاه این میله را بجسمی الکتریزه متصل سازنددو ورقه ٔ زر از یک بار میشوند و مثلاً هر دو دارای الکتریسته ٔ منفی میگردند و در ن
زرورقلغتنامه دهخدازرورق . [ زَ وَ رَ ] (اِ مرکب ) طلق که در عرف هند ابرک گویند. (آنندراج ) (بهار عجم ). زرک . (فرهنگ فارسی معین ): ... و زرورق که به نگارگری بکار برند اوفرمود و رنگهای گوناگون آمیخت از بهر تزاویق دیوارهای سراها. (فارسنامه ٔ ابن البلخی چ لیسترانج ص <span
ورقهلغتنامه دهخداورقه . [ وَ رَق َ / ق ِ ] (اِخ ) نام عاشق گل شاه است . (برهان ) (آنندراج ) : مونس مجلس میمون تو هر کس که بودبه تو دلشاد بود همچو به گلشه ورقه . سوزنی .عقل همه عاقلان چیره [ خیره ]
ورقهلغتنامه دهخداورقه . [ وَ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهار اویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 8 هزارگزی جنوب شوسه ٔ مراغه به میانه ، دارای 391 تن سکنه . این ده در دو محل قرار گرفته و به نام ورقه ٔ بالا و ورقه ٔ پ
مانورقهلغتنامه دهخدامانورقه . [ ق َ ] (اِخ ) جزیره ای است که دربحرالروم واقع است و از اقلیم چهارم است . و طول آن مسافت دو روز و عرض آن نصف روز است و در آن دو شهر آبادی است . (از نخبةالدهر دمشقی ص 20 و 141). و رجوع به منورقة و می
ورقهلغتنامه دهخداورقه . [ وَ رَق َ / ق ِ ] (اِخ ) نام عاشق گل شاه است . (برهان ) (آنندراج ) : مونس مجلس میمون تو هر کس که بودبه تو دلشاد بود همچو به گلشه ورقه . سوزنی .عقل همه عاقلان چیره [ خیره ]
ورقهلغتنامه دهخداورقه . [ وَ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهار اویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 8 هزارگزی جنوب شوسه ٔ مراغه به میانه ، دارای 391 تن سکنه . این ده در دو محل قرار گرفته و به نام ورقه ٔ بالا و ورقه ٔ پ
میورقهلغتنامه دهخدامیورقه . [ م َ ق َ ] (اِخ ) جزیره ای است در سمت مشرق اندلس . (از معجم البلدان ). جزیره ای است در دریای غربی نزدیک بیابان اندلس . (از وفیات الاعیان ج 2 ص 61).