لغتنامه دهخدا
ورورپف . [ وِرْ وِ پ ُ ] (اِ صوت ) آهسته آهسته دم کردن فسونگران چنانکه دأب آنهاست و زیرلب خواندن افسونگران فسون و عزیمت را و بر مسحور دم کردن اگر لفظ پف کردن را نیز در آن دخل دهند والا همان زیرلب خواندن افسون را و به هر تقدیر مخصوص است با لفظ سحر وجادو و یا هر چه به همین معن