پورالغتنامه دهخداپورا. (اِخ ) پایتخت گدروزی که اسکندر آن را فتح کرد. این شهر را با فهرج کنونی تطبیق میکنند. (ایران باستان پیرنیا ج 3 ص 1859).
ژورالغتنامه دهخداژورا. (اِخ ) نام یکی از ایالات فرانسه ، دارای سه ولایت و 32 بخش و 585 دهستان و 220800 تن سکنه .
ژورالغتنامه دهخداژورا. [ ژُ ] (اِخ ) اتین . نام نقاش فرانسوی . مولد وِرْمانتون بسال 1699 و وفات بسال 1789 م .
ورگاهلغتنامه دهخداورگاه . [ وَ] (اِ) نوعی از باز شکاری . || خندق . برکه و منجلاب . || گلخن حمام . (ناظم الاطباء).
ورگانواژهنامه آزادوَرگان ـ که از دو کلمه وَر و گان تشکیل شده وَر به معنی کنار و پهلو و گان به معنی محل،جایگاه. و این بخاطر نزدیکی و هم جواری این محل به رودخانه زاینده رود بوده که با ساخته شدن پلی آجری بر روی رودخانه در دوره صفویه به پل ورگان تبدیل شد
ورگاهلغتنامه دهخداورگاه . [ وَ] (اِ) نوعی از باز شکاری . || خندق . برکه و منجلاب . || گلخن حمام . (ناظم الاطباء).
ورگانواژهنامه آزادوَرگان ـ که از دو کلمه وَر و گان تشکیل شده وَر به معنی کنار و پهلو و گان به معنی محل،جایگاه. و این بخاطر نزدیکی و هم جواری این محل به رودخانه زاینده رود بوده که با ساخته شدن پلی آجری بر روی رودخانه در دوره صفویه به پل ورگان تبدیل شد
گورگالغتنامه دهخداگورگا. [ گ َ وُ ] (مغولی ، اِ) به مغولی کوس و طبل باشد، و آن را گورگه نیز گویند. (آنندراج ) (فرهنگ وصاف ). رجوع به گورگه شود.
کورگالغتنامه دهخداکورگا. [ ک َ وُ ] (ترکی ، اِ) نقاره باشد و این لفظ ترکی است . (فرهنگ رشیدی ). رجوع به کورکا، کورگه و کورکه شود.