دوستاخیلغتنامه دهخدادوستاخی . (ص نسبی ) محبوس . مسجون . زندانی . بندی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دوستاخ شود.
اوستاخیلغتنامه دهخدااوستاخی . [ اُ ] (از فرانسوی ، ص نسبی ) در اصطلاح تشریح ، شیپور اوستاخی یا مجرای اوستاخی مجرایی در گوش آدمی که بحلق راه دارد. (ناظم الاطباء). اُستاش .