وشکللغتنامه دهخداوشکل . [ وِ ک ِ ] (اِ) قوچ را گویند که گوسفند نر است . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ).
وشکوللغتنامه دهخداوشکول . [ وِ / وَ / وُ ] (ص ) مرد جلد و چابک و هوشیار و قوی و حریص در کارها. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). بشکول . پژکول . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). رجوع به وشکلیدن و وشکریدن شود. || (اِ