اره ماهیلغتنامه دهخدااره ماهی . [ اَرْ رَ/ رِ ] (اِ مرکب ) نوعی ماهی غضروفی از دسته ٔ سگ ماهیها بطول تقریبی 2 متر که در جلو سرش زائده طویل استخوانی بنام رُستر (بدرازی حدود 1/5 متر) وجود دارد، در
زبانیلغتنامه دهخدازبانی . [ زُ نا ] (اِخ ) منزلی است از منزلهای ماه . (مهذب الاسماء). منزلی از منازل قمر. (دهار). یکی از بیست و هشت منزل ماه است . (از السامی فی الاسامی باب 27). زبانیاالعقرب دو ستاره ٔ روشن اند بر دو شاخ عقرب واقع میان شمال و جنوب ، فاصله ٔ می
وسیلهلغتنامه دهخداوسیله . [ وَ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِ) دستاویز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آنچه باعث تقرب به غیر شود. (تعریفات ). آنچه به توسط آن به دیگری تقرب جویند. (از فرهنگ فارسی معین ). || سبب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). علت
وسیلهفرهنگ فارسی عمید۱. سبب؛ دستاویز.۲. آنچه بهواسطۀ آن به دیگری نزدیکی و تقرب پیدا میکنند.۳. [عامیانه، مجاز] واسطه؛ میانجی.
وسیلهدیکشنری فارسی به انگلیسیappliance, applicator, gadget, implement, instrument, instrumentality, intermediary, lever, means, ment _, organ, tackle, tool, ure _
وسیلهلغتنامه دهخداوسیله . [ وَ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِ) دستاویز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آنچه باعث تقرب به غیر شود. (تعریفات ). آنچه به توسط آن به دیگری تقرب جویند. (از فرهنگ فارسی معین ). || سبب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). علت
وسیلهفرهنگ فارسی عمید۱. سبب؛ دستاویز.۲. آنچه بهواسطۀ آن به دیگری نزدیکی و تقرب پیدا میکنند.۳. [عامیانه، مجاز] واسطه؛ میانجی.