وشوعلغتنامه دهخداوشوع . [ وَ ] (ع اِ) گیاه متفرق که در کوه روید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || داروی دردهان ریختنی . (منتهی الارب ). دارویی که در میان دهن فروکنند. (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). وجور. (بحر الجواهر) (اقرب الموارد). ج ، وشوعات .
وشویلغتنامه دهخداوشوی . [ وَ ش َ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب است به وشی ، و آن نگار جامه است و پرند شمشیر. (منتهی الارب ). جامه ٔ نگارین . (ناظم الاطباء). نشان شده و علامت گذاشته شده و نقش شده و نشان دار. (ناظم الاطباء). منسوب است به شیه که در نسبت واو اصلی برمیگردد و آن فاءالفعل است و شین به حا