وضعیتلغتنامه دهخداوضعیت . [ وَ عی ی َ ] (از ع ، اِ) طرز استقرار. (فرهنگ فارسی معین ). || موقع. موقعیت : وضعیت اجتماعی ، وضعیت سیاسی . توضیح اینکه این کلمه را فارسی زبانان از وضع عربی ساخته اند. بعضی این کلمه را غلط پندارند، و غلط نیست . (از یادداشتهای قزوینی ).
وضعیتدیکشنری فارسی به انگلیسیballgame, case, circumstance, configuration, footing, going, position, setup, situation, tone, way
ودیعتلغتنامه دهخداودیعت . [ وَ ع َ ] (از ع اِمص ، اِ) ودیعة. امانت . (غیاث اللغات ). امانت و زنهار و هر چیزی که به کسی بسپارند و در نزد وی امانت گذارند و با نهادن و سپردن و گذاردن ترکیب شود : ور ودیعت نهند مال یتیم نزد ایشان غنیمت انگارند.
وضیعتلغتنامه دهخداوضیعت . [ وَ ع َ ] (ع اِ) مأخوذ از وضیعة عربی ، آنچه از چیزی کم کنند و فروافکنند. || بهای کم کرده . رجوع به وضیعة شود.
بازبینی وضعیتstatus reviewواژههای مصوب فرهنگستانبررسی وضعیت پروژه و بحث دربارة انحرافها و تأیید اصلاحات انجامشده
وضعیتآگاهیsituation awarenessواژههای مصوب فرهنگستانآگاهی از وضعیت نیروی خودی در برابر تهدید در شرایط راهکنشی
وضعیتسالاریadhocracyواژههای مصوب فرهنگستانشکلی از مدیریت که در آن گروههایی از افراد، به جای داشتن طرح و برنامة درازمدت، به اجرای طرحهای ویژه برای حل مسائل فوری میپردازند
وضعیتنماdashboard/dash boardواژههای مصوب فرهنگستانابزاری مدیریتی که، در یک نگاه، امکان مشاهدة نشانگرهای کلیدی عملکرد مرتبط با یک هدف یا فرایند خاص را فراهم میآورد
بازبینی وضعیتstatus reviewواژههای مصوب فرهنگستانبررسی وضعیت پروژه و بحث دربارة انحرافها و تأیید اصلاحات انجامشده
رادار چندوضعیتیmultimode radarواژههای مصوب فرهنگستانراداری که برای انجام عملیات در بیش از یک وضعیت و با قابلیت تغییر سریع از یک وضعیت به وضعیت دیگر طراحی شده است
بازبینی وضعیتstatus reviewواژههای مصوب فرهنگستانبررسی وضعیت پروژه و بحث دربارة انحرافها و تأیید اصلاحات انجامشده
چرخشنمای وضعیتattitude gyroواژههای مصوب فرهنگستانابزاری چرخشنمابنیان که وضعیت جسم پرنده را نسبت به سامانۀ مختصات مرجع تا 360 درجه نشان میدهد