وغیةلغتنامه دهخداوغیة. [ وَغ ْ ی َ ] (ع اِ) اندک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جزء کوچک . (ناظم الاطباء): وغیة من خیر؛ اندک از خیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
وغیلغتنامه دهخداوغی . [ وَ غا ] (ع اِ) بانگ و خروش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شور و غوغا. || جنگ . شغب و شور. جنگ و کارزار را نیز وَغی نامند از جهت شور و غوغای آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به وغا شود.
یوغیلغتنامه دهخدایوغی . [ غی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به یوغه که نام اجدادی است . (از الانساب سمعانی ).