خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ولیجة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ولیجة
لغتنامه دهخدا
ولیجة. [ وَ ج َ ] (ع اِ) نهانی مرد و خاصه و برگزیده ٔ آن ، یا معتمدعلیه آن از غیر اهل وی . (منتهی الارب ).خاصه و بطانه ٔ تو از مردم ، کسی که بر او اعتماد داری از غیر اهل خود. (آنندراج ) (اقرب الموارد). دوست خالص . (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه ٔ جرجان...
-
واژههای مشابه
-
وَلِيجَةً
فرهنگ واژگان قرآن
کسي که آدمي او را تکيهگاه خود قرار دهد و از خانوادهاش نباشد -همراز-دوست صميمي-محرم راز
-
ولیجه
واژهنامه آزاد
نهانی مردم
-
جستوجو در متن
-
ولیچه
لغتنامه دهخدا
ولیچه . [ وَ چ َ / چ ِ ] (اِ) دوست خالص و برگزیده و معتمدعلیه . (از آنندراج ). رجوع به ولیجه شود.
-
دوست
لغتنامه دهخدا
دوست . (ص ، اِ) محب و یکدل و یکرنگ . (ناظم الاطباء) (برهان ). خیرخواه و یار و رفیق . (ناظم الاطباء). یار. (شرفنامه ٔ منیری ). مقابل دشمن و این ظاهراً در اصل دوس بوده که به معنی چسبیدن و پیوستن به چیزی است و به مرور ایام از معنی اصلی مهجور گشته به معن...