کمربندهای وان آلنVan Allen beltsواژههای مصوب فرهنگستاندو کمربند تابشی، دورتادور زمین، حاوی ذرات باردار به دامافتاده
نیروی واندِروالسvan der Waals forceواژههای مصوب فرهنگستاننیروی ربایشی بین دو اتم یا دو مولکول که در نتیجۀ برهمکنش دوقطبی ـ دوقطبی به وجود میآید
کمربند تابش وانآلِنVan Allen radiation beltواژههای مصوب فرهنگستانیکی از کمربندهای تابشی یونی قوی در فضای پیرامون زمین که از ذرات باردار انرژی بهدامافتاده در میدان زمینمغناطیسی تشکیل شده است
پوژونلغتنامه دهخداپوژون . (اِخ ) پسر تومی تو، رئیس ایل هوئی هه بچین در حدود نیمه ٔ اول قرن هفتم میلادی . (احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 193).
پوگونلغتنامه دهخداپوگون . (اِخ ) نام قضائی در سنجاق ارکری از ولایت پانیه . مرکز آن قریه ٔ ووشتینه است که در 25 هزارگزی جنوب شرقی ارکری واقع گشته . این قضا مرکب است از 44 قریه که 20000 تن سکنه
اثالثلغتنامه دهخدااثالث . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) کوههائی در حجر دیار ثمود که بیننده از دور آنها را یک پاره بیند وچون نزدیک شود متفرق و جدا یابد. (مراصد الأطلاع ).
سَمْعَکُمْفرهنگ واژگان قرآنگوشهايتان ( در عبارت "سَمْعَکُمْ وَأَبْصَارَکُمْ " منظور گوشهاست وچون سمع مصدر بوده آن را مفرد آورده برخلاف بصر که اسم است به معني چشم و براي همين جمع آمده است)
سَمْعاًفرهنگ واژگان قرآنشنيدن (در عبارت "جَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعاً وَأَبْصَاراً " منظور گوشهاست وچون سمع مصدر بوده آن را مفرد آورده برخلاف بصر که اسم است به معني چشم و براي همين جمع آمده است)
سپنسارلغتنامه دهخداسپنسار. [ س ِ پ َ ] (اِخ ) نام ایرانی سپهسالار خسرو پرویز. (فهرست ولف ) : سپنسار و شاپور وچون اندیان بدان جنگ بر تنگ بسته میان .فردوسی .
مادرکشتهلغتنامه دهخدامادرکشته . [ دَ ک ُ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) کسی که مادرش کشته شده باشد.مادرمرده : همه شب چون مادرکشتگان بیدار وچون پدررفتگان بیخواب و قرار. (سندبادنامه ص 247).
کوچونلغتنامه دهخداکوچون . (اِخ ) دهی از دهستان دراگاه که در بخش سعادت شهرستان بندرعباس واقع است و 130 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).