گوشکیلغتنامه دهخداگوشکی . [ ش َ ] (ص نسبی ،ق مرکب ) منسوب به گوشک . در اصطلاح حرف در گوش گفتن واین اکثر محاوره ٔ توران است . (چراغ هدایت ). رجوع به درگوشی و زیرگوشی و بیخ گوشی ذیل ترکیبات گوش شود.
ویسکیلغتنامه دهخداویسکی . (انگلیسی ، اِ) نوعی مشروب الکلی . قسمی عرق معمولی انگلستان . (یادداشت مرحوم دهخدا). || نوعی از عرق که از حبوبات گیرند و بیشتر در اسکاتلند و ایالات متحده ٔ امریکا سازند.
ویسکیفرهنگ فارسی عمیدنوعی نوشیدنی الکلی تقطیرشده که از بعضی غلات مانند جو، ذرت، یا چاودار بهدست میآید. Δ جو جوانهزده را که خشک و بوداده شده پس از نرم کردن با آب داغ مخلوط میکنند و بعد از تخمیر در دستگاههای مخصوص عرقکشی تقطیر میکنند.
نوشیدنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت نوشابه، آشامیدنی، شراب، مشروب، شربت، اشربه، اکسیر آب، آبمعدنی، آب قند نوشیدنی گرم، قهوه، نسکافه، چای، شیرکاکائو، تیبگ معجون، آبمیوه، افشره، نکتار، شیره، عصاره، اسانس نوشابه گازدار، لیموناد، کوکا، فانتا، پرتقالی، پپسی، ماءالشعیر (ماشعیر) شرب بهلیمو عرقیات، گلاب، بیدمشک، بهارنارنج، نعن
ویسکیلغتنامه دهخداویسکی . (انگلیسی ، اِ) نوعی مشروب الکلی . قسمی عرق معمولی انگلستان . (یادداشت مرحوم دهخدا). || نوعی از عرق که از حبوبات گیرند و بیشتر در اسکاتلند و ایالات متحده ٔ امریکا سازند.
ویسکیفرهنگ فارسی عمیدنوعی نوشیدنی الکلی تقطیرشده که از بعضی غلات مانند جو، ذرت، یا چاودار بهدست میآید. Δ جو جوانهزده را که خشک و بوداده شده پس از نرم کردن با آب داغ مخلوط میکنند و بعد از تخمیر در دستگاههای مخصوص عرقکشی تقطیر میکنند.
زامویسکیلغتنامه دهخدازامویسکی . (اِخ ) مؤسس شهر زاموسک در 1588 م . است . (از دائرة المعارف بستانی ). و رجوع به زاموسک شود.
ویسکیلغتنامه دهخداویسکی . (انگلیسی ، اِ) نوعی مشروب الکلی . قسمی عرق معمولی انگلستان . (یادداشت مرحوم دهخدا). || نوعی از عرق که از حبوبات گیرند و بیشتر در اسکاتلند و ایالات متحده ٔ امریکا سازند.
ویسکیفرهنگ فارسی عمیدنوعی نوشیدنی الکلی تقطیرشده که از بعضی غلات مانند جو، ذرت، یا چاودار بهدست میآید. Δ جو جوانهزده را که خشک و بوداده شده پس از نرم کردن با آب داغ مخلوط میکنند و بعد از تخمیر در دستگاههای مخصوص عرقکشی تقطیر میکنند.