ویشتهلغتنامه دهخداویشته . [ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش نطنز شهرستان کاشان . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
پوسته پوسته شدنلغتنامه دهخداپوسته پوسته شدن . [ ت َ ت َ / ت ِ ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) صورت پوستکها گرفتن . به ورقه های نازک مبدل شدن .
رگة پوستهپوستهcrustified veinواژههای مصوب فرهنگستانرگهای که کانیهای پُرکنندة آن بهصورت لایهلایه بر روی سنگ دیواره نهشته میشوند
گرسنهلغتنامه دهخداگرسنه . [ گ ُ رِ / رُ ن َ / ن ِ / گ ُ س َ / س ِ ن َ /ن ِ ] (ص ) به ضم اول و کسر دوم و چهارم (در لهجه ٔ مرک
گشتاسبلغتنامه دهخداگشتاسب . [ گ ُ ] (اِخ ) در اوستا و پارسی باستان ویشتاسپه (یونانی اوستاسپس ) مرکب از دو جزء ویشته بمعنی از کار افتاده یا ترسو و محجوب و جزء دوم اسپه همان اسپ است . جمعاً یعنی دارنده ٔ اسب از کار افتاده مورخان ایرانی و عرب نام او را «بشتاسب » و «بشتاسف » نیز ضبط کرده اند. (حاشی
رادوویشتهلغتنامه دهخدارادوویشته . [ ت َ ] (اِخ ) قضای رادوویثسته در منتهای جنوب شرقی ولایت قوصوه قرار دارد. از شمال شرقی بحدود بلغارستان و از جنوب شرقی و جنوب و جنوب غربی بولایت سلانیک و از شمال غربی به قضای اشتیب و قوچانه محدود است و مرکب از 59 قریه است . (از قام
ترغویشتهلغتنامه دهخداترغویشته . [ ] (اِخ ) قصبه ای کوچک است در سنجاغ ایپک از ولایت قوصوه .سکنه ٔ آن 300 تن است . (از قاموس الاعلام ترکی ج 3).
ترغویشتهلغتنامه دهخداترغویشته . [ ] (اِخ ) قضایی است در ترکیه که از شمال به «یکی بازار» (ینی بازار = بازار نو)، از مغرب به برانه و ازجنوب غربی به ایپک و از مشرق به مترویجه محدود است .این قضا شامل 62 قریه است . چراگاههای بسیار دارد. سکنه ٔ آن <span class="hl" dir=