ویلچرفرهنگ فارسی معین(چِ) [ انگ . ] (اِ.) صندلی چرخ داری که از آن برای کمک به حرکت و جابه جایی بیماران و معلولان استفاده می شود، چرخک . (فره ).
گولیورلغتنامه دهخداگولیور. [ لی وِ ] (اِخ ) گالیور. گلیور. قهرمان داستان «مسافرتهای گولیور» نوشته ٔ داستان نویس انگلیسی جانتن سویفت (1667 - 1745 م .) میباشد.
صندلیفرهنگ فارسی معین(صَ دَ) (اِمر.) سندلی ، وسیله ای که روی آن می نشینند. ؛ ~ الکتریکی نوعی صندلی فلزی که از آن جریان برق عبور داده و برای اعدام به کار می برند. ؛ ~ چرخ دار نوعی صندلی دارای چرخ برای افراد معمول و بیمارانی که قادر به حرکت نیستند، ویلچر.
صندلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ت، نیمکت، مبل، سریر، تختِ طاووس، تخت سلطنت، محل جلوس ویلچر، صندلی چرخدار اریکه، اورنگ، گاه منبر، مسند، مقام، عرش کرسی، پشتی، مخدّه جا، جای مبلمان، کاناپه، مبل راحتی، مبل استیل، تختخوابشو عرشه فرش