اعتبار و درستیسنجیverification & validation, V&Vواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ دو مرحله اعتبارسنجی و درستیسنجی نرمافزار
جزیرة راستگرد ورود و خروجright-in right-out islandواژههای مصوب فرهنگستانمحوطة مثلثیشکل برآمدهای که با مسدود کردن قسمتی از راه در انتهای مسیر ورودی به تقاطع، مانع انجام حرکات گردش به چپ و عبور مستقیم میشود
تماس و برخاستtouch-and-goواژههای مصوب فرهنگستانفرود تمرینی که در آن هواپیما اجازه دارد بهدفعات با باند تماس مختصر پیدا کند
slangدیکشنری انگلیسی به فارسیعامیانه، اصطلاح عامیانه، بزبان عامیانه، بزبان یا لهجه مخصوص، واژه عامیانه و غیر ادبی
لغة عاميةدیکشنری عربی به فارسیبزبان عاميانه , واژه عاميانه وغير ادبي , بزبان يا لهجه مخصوص , اصطلا ح عاميانه
خوابیدنفرهنگ فارسی عمید۱. به خواب رفتن؛ خفتن.۲. [عامیانه، مجاز] آرام شدن؛ آرام گرفتن.۳. دراز کشیدن.۴. [عامیانه، مجاز] بستری بودن.۵. [عامیانه، مجاز] انباشته شدن.۶. [عامیانه، مجاز] متوقف یا تعطیل شدن.۷. [عامیانه، مجاز] راکد شدن.
ولغتنامه دهخداو. (ع حرف ) مؤلف منتهی الارب آرد: واو حرفی است از حروف هجا و به چند وجه می آید:الف - واو عاطفة که عاطف آن برای مطلق جمع است و در مواردی به کار میرود از قبیل اینکه عطف شود چیزی بر مصاحبش . مانند: «فانجیناه و اصحاب السفینة». (قرآن 15/29).
ولغتنامه دهخداو. [ وَ / -ُ ] (حرف ربط) (واو عطف ) که دوکلمه یا دو جمله را بیکدیگر پیوند دهد : بدین آلت و رای و جان و روان ستود آفریننده را چون توان ؟ فردوسی .و گفته اند که از این جانب تا آذربایج
ولغتنامه دهخداو. [ وُ / وَ / وِ ] (ضمیر) مخفف او.ورا، مخفف او را. واو مخفف او باشد همچو «ورا دیدم »و «مر ورا گفتم » یعنی او را دیدم و مر او را گفتم . (برهان قاطع چ معین مقدمه ٔ مؤلف ص کط) : چو
دامائولغتنامه دهخدادامائو. [ ءُ ] (اِخ ) نام بندر کوچکی بناحیه ٔ گجرات هندوستان دارای هفت هزار سکنه و آنجا از قرن شانزدهم ببعد مستعمره ٔ دولت پرتغال بود و در آذر ماه 1340 (دسامبر 1961) بار دیگر بتصرف دولت هند درآمد.
دانبلولغتنامه دهخدادانبلو. [ ] (اِخ ) تیره ای از ایل اینانلواز ایلات خمسه ٔ فارس . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 86).
دانالولغتنامه دهخدادانالو. (اِخ ) دهی است از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر شهرستان مراغه . واقع در پنج هزارگزی شمال باختری عجب شیر و هزاروپانصدگزی جنوب شوسه ٔ بندر دانالو بمراغه . جلگه است و گرمسیر و مالاریائی دارای 797 سکنه . آب آن از قلعه چای و چاه و محصول آنجا
دانالولغتنامه دهخدادانالو. (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه دره سی بخش حومه ٔ شهرستان ماکو. واقع در هفت هزارگزی شمال خاوری ماکو. دارای راه شوسه است . دره و معتدل و مالاریایی و 584 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ ساری سو و محصول آنجا غلات و حبوبات و بزرک و شغل مرد
دانژولغتنامه دهخدادانژو. [ژُ ] (اِخ ) فیلیپ مارکی دو. درباری روحانی متولد شارتر بفرانسه (1638-1720 م .). || برادر وی کشیش لوئی دودانژو. مولد پاریس . دستورزبان دانی نامی بوده است . (1643-<span