خط نشانهرویline of aimواژههای مصوب فرهنگستانخطی فرضی از نگاه شخص توپچی یا تیرانداز که در امتداد آن، هدف قابل رؤیت است
سرِ پولat the money, ATMواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن قیمت اصابت اختیارنامة خرید یا فروش دارایی مبنا با قیمت بازار برابر است متـ . اختیارنامة سرِ پول at the money option
عنصر تحرک هواییair mobility element, AMEواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از فرماندهی متحرک مرکز واپایی سوختبَری هوایی که با اعلام درخواست فرماندهِ رزم جغرافیایی، هواپیمای سوختبَر را به منطقۀ مورد نظر اعزام میکند
یامفتیلغتنامه دهخدایامفتی . [ م ُ ] (ص مرکب ) یامفت . رایگان .- پول یا مواجب یامفتی ؛ پول یا مواجب در ازاء هیچ کاری : صد تومان پول یامفتی از من گرفتند. (یادداشت مؤلف ).
یامنلغتنامه دهخدایامن . [ م ِ ] (چینی ، اِ) کلمه ٔ چینی به معنی دولت و حکومت ، خاصه دولت و حکومت چین در برابر دول خارجه . (یادداشت مؤلف ).