يُصْبِحُنَّفرهنگ واژگان قرآنقطعاً به شکل ...در آيند-قطعاً به حالتِ ...در آيد (عبارت "قَالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَيُصْبِحُنَّ نَادِمِينَ " یعنی :خدا فرمود: همانا پس از اندك زمانى پشيمان مىشوند)
سبعینلغتنامه دهخداسبعین . [ س َ ع َ ] (ع اِ) مثنای سبع است . (از منتهی الارب ) : و کیف اخاف الناس و اﷲ قابض علی الناس و السبعین فی راحة اﷲ . فرزدق (از منتهی الارب ).|| هفت آسمان . هفت زمین . (از منتهی الارب ). رجوع به سَبْع شود.
سبعینلغتنامه دهخداسبعین . [ س َ ] (اِخ ) قریه ای است در باب حلب . (معجم البلدان ). دهی است بحلب که سیف الدوله به متنبی عطا کرد. (منتهی الارب ).
سبعینفرهنگ فارسی عمیدهفتاد: ◻︎ ظَهر و بطن است و بطن بطن یقین / همچنین تا به سبع یا سبعین (جامی۱: ۱۴۵).