آبزهفرهنگ فارسی عمید۱. درز و شکاف باریک که آب از آن تراوش کند؛ هر روزن و درز در ظرف یا زمین که آب از آن بیرون تراود؛ زهآب.۲. آبی که از کنار چشمه یا تالاب بیرون آید؛ زهاب.
عبجةلغتنامه دهخداعبجة. [ ع َ ب َ ج َ ] (ع ص ) دشمن روی فرومایه که هر چه گوید یاد ندارد و باک پاس آن نکند. || بی خیر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).