عبوسی کردنلغتنامه دهخداعبوسی کردن . [ ع َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اخم کردن . ترش روئی کردن . ابرو درهم کشیدن .
حبوسلغتنامه دهخداحبوس . [ ] (اِخ ) (بنی ...) نام دولت کوچکیست که حبوس بن ماکسن در قرن 5 هجری در شهر غرناطه تأسیس کرد که از ملوک الطوایف شهر مذکور بشمار است . این دولت در سال 410 هَ . ق . بوجود آمده و مشتمل بر غرناطه و مریه و