ایذجیلغتنامه دهخداایذجی . [ ذَ ] (ص نسبی ) منسوب است به ایذج که شهری است از کوره ٔ اهواز از بلاد خوزستان . و جمعی از علما بدانجا منسوبند. رجوع به لباب الانساب شود.
ایذجیلغتنامه دهخداایذجی . [ ذَ ] (ص نسبی ) منسوب به ایذج که قریه ای است از سمرقند و ابوالحسین محمد بن ابوالحسین ایذجی از آنجا است . (از لباب الانساب ).
پادزیمایهantienzymeواژههای مصوب فرهنگستانمادهای که فعالیت یک زیمایه را متوقف میکند اختـ . پادآنزیم
پادزینگارهantibiogramواژههای مصوب فرهنگستانالگوی حساسیت یک ریزاندامگان در برابر طیفی از پادزیستها در آزمایش حساسیت پادزیستی
علی اصغر هیدجیلغتنامه دهخداعلی اصغر هیدجی . [ ع َ اَ غ َ رِ ] (اِخ ) ابن غلام علی هیدجی زنجانی . رجوع به علی اصغر زنجانی شود.
پادزیستantibioticواژههای مصوب فرهنگستانمادهای که از یک ریزاندامگان تولید یا از آن گرفته میشود و ریزاندامگانهای دیگر را از بین میبرد متـ . آنتیبیوتیک
پادزیمایهantienzymeواژههای مصوب فرهنگستانمادهای که فعالیت یک زیمایه را متوقف میکند اختـ . پادآنزیم
پادزینگارهantibiogramواژههای مصوب فرهنگستانالگوی حساسیت یک ریزاندامگان در برابر طیفی از پادزیستها در آزمایش حساسیت پادزیستی
مضاد حيويدیکشنری عربی به فارسیپادزي , مانع ايجاد لطمه بزندگي , جلوگيري کننده از صدمه به حيات , مربوط به انتي انتي بيوزيس , ماده اي که از بعضي موجودات ذره بيني بدست ميايد و باعث کشتن ميکربهاي ديگر ميشود
پادزیستantibioticواژههای مصوب فرهنگستانمادهای که از یک ریزاندامگان تولید یا از آن گرفته میشود و ریزاندامگانهای دیگر را از بین میبرد متـ . آنتیبیوتیک
پادزیمایهantienzymeواژههای مصوب فرهنگستانمادهای که فعالیت یک زیمایه را متوقف میکند اختـ . پادآنزیم
پادزینگارهantibiogramواژههای مصوب فرهنگستانالگوی حساسیت یک ریزاندامگان در برابر طیفی از پادزیستها در آزمایش حساسیت پادزیستی