پادکنششکنی الکترونیکیelectronic counter-countermeasuresواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از جنگ الکترونیکی شامل اقداماتی برای تضمین استفادۀ مؤثر نیروهای خودی از طیف الکترومغناطیسی در زمانی که دشمن به جنگ الکترونیکی اقدام کرده است اختـ . پادکشال ECCM
پادکنششکنی اُپتیکیoptical counter-countermeasuresواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از جنگ اطلاعات شامل اقداماتی برای مقابله با پادکنش اُپتیکی دشمن اختـ . پادکشِ اُپتیکی optical CCM
پادکنش الکترونیکیelectronic countermeasures, ECMواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از جنگ الکترونیکی، شامل اقداماتی برای کاهش استفاده مؤثر دشمن از طیف الکترومغناطیسی یا جلوگیری از آن اخت. پادکال مت. حمله الکترونیکی electronic attack, EA
پادکنش 1antagonist 1واژههای مصوب فرهنگستان1. دارویی که اثر مخالف با داروی دیگر داشته باشد 2. عضلهای که تأثیر حرکتی عضلۀ دیگر را خنثی کند
پادکنش 2countermeasuresواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از فنون نظامی که در آن با بهکارگیری تجهیزات و فنون خاص، کارایی عملیاتی فعالیتهای دشمن را کاهش میدهند