پارهبندیtessellationواژههای مصوب فرهنگستاندرمورد یک صفحه، مجموعهشکلهایی که صفحه را بدون همپوشانی و بدون جاافتادگی پر کند
پارهبندی منظمregular tessellationواژههای مصوب فرهنگستانپارهبندی بسیار متقارن متشکل از چندضلعیهای همانند منتظم
پارهبندی نامنظمirregular tessellationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پارهبندی که در آن هیچ محدودیتی در ترتیب قرار گرفتن چندضلعیهای متصل به رئوس وجود ندارد
پارهبندی نیمهمنظمsemiregular tessellationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پارهبندی که در آن از چندضلعیهای منتظم گوناگون استفاده شود
پاره پارلغتنامه دهخداپاره پار. [ رَ / رِ ] (ص مرکب ) رجوع به پاره پاره شود.- پاره پار شدن ؛ پاره پاره شدن : فراوان بگشتند در کارزارهمان تیغ با گرزشد پاره پار. فردوسی .- <sp
پارهبندی منظمregular tessellationواژههای مصوب فرهنگستانپارهبندی بسیار متقارن متشکل از چندضلعیهای همانند منتظم
پارهبندی نامنظمirregular tessellationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پارهبندی که در آن هیچ محدودیتی در ترتیب قرار گرفتن چندضلعیهای متصل به رئوس وجود ندارد
پارهبندی نیمهمنظمsemiregular tessellationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پارهبندی که در آن از چندضلعیهای منتظم گوناگون استفاده شود