هلندوزلغتنامه دهخداهلندوز. [ هََ ل َ ] (اِ) گیاهی است که در دواها به کار برند. (انجمن آرا). نوعی ازریباس . (یادداشت مؤلف ). با رای بی نقطه هم به نظر آمده است بر وزن سقنقور. (برهان ). کرپا. (از اسدی ).
علندسلغتنامه دهخداعلندس . [ ع َ ل َ دَ ] (ع ص ) سخت شدید. || شیر سخت و توانا. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
مُشتَهگویش بختیاریمُشته، ابزارى فلزى مانند گوشتکوب که کفاش، گیوهکش و پالاندوز براى کوبیدن چرم، تختگیوه و پالان استفاده کنند.
پالانگرلغتنامه دهخداپالانگر. [ گ َ ] (ص مرکب ) پالاندوز. اَکّاف . قَتّاب : گویند گرفت یار تو یار دگراز رشک همی گویند ای جان پدرجانا تو بگفتگوی ایشان منگرخرخو بیند که غرقه شد پالانگر. فرخی .شبی نعلبندی و پالانگری حق خویش می