خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پالهنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پالهنگ
/pāl[a]hang/
معنی
۱. رشته، ریسمان یا تسمهای که بر افسار اسب میبستند.
۲. [مجاز] افسار.
۳. هرنوع رشته یا ریسمانی که با آن چیزی را میبستند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پالاهنگ، رسن، عنان، لجام، لگام، مهار
دیکشنری
halter, leash, tether
-
جستوجوی دقیق
-
پالهنگ
لغتنامه دهخدا
پالهنگ . [ هََ ] (اِ مرکب ) (از پالا، اسپ یا اسب جنیبت و آهنگ ، بمعنی کش ، کشنده ) رشته ای که بر گوشه ٔ لگام بسته بود. دوالی یا طنابی که بر گوشه ٔ لگام بندند و اسپ را بدان کشند. (لغت نامه ٔ اسدی ). مجر (؟) باشد. آن رشته که بر لگام بسته از ابریشم یا م...
-
پالهنگ
واژگان مترادف و متضاد
پالاهنگ، رسن، عنان، لجام، لگام، مهار
-
پالهنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پالاهنگ› [قدیمی] pāl[a]hang ۱. رشته، ریسمان یا تسمهای که بر افسار اسب میبستند.۲. [مجاز] افسار.۳. هرنوع رشته یا ریسمانی که با آن چیزی را میبستند.
-
پالهنگ
فرهنگ فارسی معین
(لَ هَ) (اِمر.) افسار، مهار، کمند. ؛ از زیر ~کسی در آمدن از تسلط و فرمان کسی درآمدن .
-
پالهنگ
دیکشنری فارسی به انگلیسی
halter, leash, tether
-
واژههای مشابه
-
پالهنگ کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
leash
-
جستوجو در متن
-
خاموت
لغتنامه دهخدا
خاموت . (اِ) پالهنگ . زنجیر .
-
پالاهنگ
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِمر.) نک پالهنگ .
-
پالاهنگ
واژگان مترادف و متضاد
پالهنگ، قید، کمند، مقود، یوغ
-
چنپور
لغتنامه دهخدا
چنپور. [ چُم ْ ] (اِ) پالهنگ که اسب بدان کشند. (رشیدی ). پالهنگ که اسب را بدان جنیبه کنند و اصل در آن پالاهنگ است و اصطلاح این زمان یعنی یدک کش و در عربی مقود گویند. (انجمن آرا). چنبور. افسار. رجوع به پالهنگ و چنبور شود.
-
لجام
واژگان مترادف و متضاد
افسار، پالهنگ، دهنه، زمام، عنان، لگام، مهار
-
عنان
واژگان مترادف و متضاد
افسار، پالهنگ، دهنه، زمام، لجام، لگام، مهار
-
لگام
واژگان مترادف و متضاد
افسار، پالهنگ، دهنه، رسن، زمام، لجام، مقود، مهار