پهلوکژلغتنامه دهخداپهلوکژ. [ پ َ ک َ ] (ص مرکب ) کژپهلو. قُصیری . (زمخشری ). که پهلو یعنی طرفین شکم ناراست دارد.
هلکاءلغتنامه دهخداهلکاء. [ هََ ] (ع اِ) نیستی : هلکةهلکاء؛ تأکید است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
القاءلغتنامه دهخداالقاء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ لَقوَة، لِقوَة، لَقی ̍. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به همین کلمه ها شود.