پایة تیرک دهانهhatch carrier, hatch socket, beam socket, hatch beam shoeواژههای مصوب فرهنگستانهریک از پایههای دو طرف انبار که تیرکهای دهانه را نگه میدارد
زبانهای هستهآغازhead-first languages, head-initial languagesواژههای مصوب فرهنگستانزبانهایی که در آنها هستۀ گروه در ابتدای آن قرار میگیرد
زبانهای هستهپایانhead-last languages, head-final languagesواژههای مصوب فرهنگستانزبانهایی که در آنها هستۀ گروه در انتهای آن قرار میگیرد
نقشههای چونساختas-built drawings, as-builts, record drawingsواژههای مصوب فرهنگستاننقشههایی که پیمانکار پس از پایان کار و مطابق با اجرای واقعی کار تهیه میکند
پاپیتهلغتنامه دهخداپاپیته . [ ت َ / ت ِ ] (اِ) قسمی حبوب از نوع باقلی که دانه های آن 1/5 درصد حاوی استریکنین است .
پاپیلغتنامه دهخداپاپی . (اِخ ) نام یکی از طوایف ایل پیشکوه از قبائل کرد ایران تقریباً دارای 1000 خانوار که در سیزار و کوههای هشتادپهلو و قیرآب و شمال دزفول مسکن دارند.
پاپیاسلغتنامه دهخداپاپیاس . (اِخ ) (سن ...) کشیشی از اهل هیِراپولیس که ظاهراً در آغاز قرن دوم میلادی میزیست و بنابه روایتی قدیم شاگرد و پیرو یوحنا القدیس بوده است . وی تفسیری بر انجیل بزبان یونانی نگاشت که اکنون قسمتی از آن در دست است .
پاپیچلغتنامه دهخداپاپیچ . (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) پاتابه . بادیج . پالیک . || (نف مرکب ) پای پیچنده . به پای پیچنده . - عمل کسی پاپیچ او شدن ؛ نتیجه ٔ گناهی عاید او گردیدن .