آزمون تهنشینیsettleability testواژههای مصوب فرهنگستانآزمونی برای تعیین قابلیت جدا شدن جامدات از مایع در حوض تهنشینی نهایی
آزمون جامدات تهنشینیپذیرsettleable solids testواژههای مصوب فرهنگستانآزمونی برای اندازهگیری حجم جامداتی که در یک لیتر نمونه پس از یک ساعت در قیف ایموف تهنشین میشوند
نوترینوی تاؤtau neutrinoواژههای مصوب فرهنگستانذرهای که به همراه تاؤ، نسل سوم لپتونها را تشکیل میدهد و در طبیعت فقط بهصورت چپگرد وجود دارد
ته تهلغتنامه دهخداته ته . [ ت ُه ْ ت ُه ْ ] (ع اِ صوت ) کلمه ای است که شتران را بدان زجر کنند و سگان را خوانند. || حکایت لکنت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
پتهلغتنامه دهخداپته . [ پ َ ت َ / ت ِ ] (اِ) جواز. گذرنامه . بلیط. گذرنامه ٔ اسب و استر و اشتر و خر و الاغ و مال التجاره و جز آن . جواز مالداران که حاکی از ادای حق راهداری است . || بندگونه ای که جاجا در جویهای نشیب دار بندند که هم آب نگاه دارد و هم جوی شسته
پتهفرهنگ فارسی معین(پَ تِ) ( اِ.) 1 - پروانة عبور، جواز. 2 - بندی که در جوی ها درست کنند تا آب را نگه دارد. 3 - کاغذ مقوایی یا مهرة فلزی که به جای پول به کار می رفته . ؛ ~ کسی را روی آب انداختن کنایه از راز کسی را فاش کردن ، رسوا کردن .
دوپتهلغتنامه دهخدادوپته . [ دُ پ َت ْ ت ِ ] (هندی ، اِ مرکب ) پارچه و یا شالی که دولا کرده به روی شانه ها اندازند. (ناظم الاطباء).
سارپتهلغتنامه دهخداسارپته . [ رِ ت َ ] (اِخ ) نام یکی از قصبات کهن فنیقی واقع در ساحل سوریه میان صیدا و صور، و امروز بر جای آن دهکده ای بنام سرقند واقع است . (از قاموس الاعلام ترکی ). رجوع به سارفه شود.
سارپتهلغتنامه دهخداسارپته . [ رِ ت َ ] (اِخ ) قصبه ای است در روسیه ، در ایالت ساراتوف در 132 هزارگزی جنوب غربی شهر ساراتوف در کنار نهر سارپه . (از قاموس الاعلام ترکی ).
پتهلغتنامه دهخداپته . [ پ َ ت َ / ت ِ ] (اِ) جواز. گذرنامه . بلیط. گذرنامه ٔ اسب و استر و اشتر و خر و الاغ و مال التجاره و جز آن . جواز مالداران که حاکی از ادای حق راهداری است . || بندگونه ای که جاجا در جویهای نشیب دار بندند که هم آب نگاه دارد و هم جوی شسته