پتوازلغتنامه دهخداپتواز. [ پ َت ْ ] (اِ) بتواز. پدواز. (رشیدی ). آده . میقعه . (برهان ). نشیمن کبوتر و باز و دیگر پرندگان از شکاری و غیرشکاری و آن دو چوب است که به اندک فاصله از یکدیگر بر زمین فروبرند و چوب دیگر بر زبر آن دو نهند چنانکه نشستن آن جانوران را بکار آید. || مطلق آرامگاه و نشستنگاه
تیوازلغتنامه دهخداتیواز. (اِ) دسارت باشد و آن اکتساب از راه ناپسندیده است . (برهان ) (ازانجمن آرا) (از آنندراج ). سود و فایده ٔ نامشروع و ناحق . (ناظم الاطباء). در برهان گفته به معنی ... و در فرهنگ ها ندیده ام واﷲ اعلم . (انجمن آرا) (آنندراج ).
پتوازفرهنگ فارسی عمید۱. نشیمنگاه پرندگان؛ لانه.۲. جای نشستن مرغان شکاری در محل مرتفع.۳. چوببستی که در لانه یا جای دیگر برای نشستن پرندگان درست کنند: ◻︎ دریغ و درد که بختم نشد دلیل و کنون / قفس شکسته و روحم نشسته بر پتواز (میرغروری: لغتنامه: پتواز).۴. پاسخ؛ جواب.۵. (اسم مصدر) اجابت؛ قبول: ◻︎ به
طواشلغتنامه دهخداطواش . [ طَوْ وا ] (ص ، اِ) اصطلاحی است در بندرلنگه و نواحی بمعنی آنکه معامله و تجارت مروارید کند.
پتوازلغتنامه دهخداپتواز. [ پ َت ْ ] (اِ) بتواز. پدواز. (رشیدی ). آده . میقعه . (برهان ). نشیمن کبوتر و باز و دیگر پرندگان از شکاری و غیرشکاری و آن دو چوب است که به اندک فاصله از یکدیگر بر زمین فروبرند و چوب دیگر بر زبر آن دو نهند چنانکه نشستن آن جانوران را بکار آید. || مطلق آرامگاه و نشستنگاه
پتوازفرهنگ فارسی عمید۱. نشیمنگاه پرندگان؛ لانه.۲. جای نشستن مرغان شکاری در محل مرتفع.۳. چوببستی که در لانه یا جای دیگر برای نشستن پرندگان درست کنند: ◻︎ دریغ و درد که بختم نشد دلیل و کنون / قفس شکسته و روحم نشسته بر پتواز (میرغروری: لغتنامه: پتواز).۴. پاسخ؛ جواب.۵. (اسم مصدر) اجابت؛ قبول: ◻︎ به
پتوازفرهنگ فارسی معین(پَ) ( اِ.) 1 - لانه ، نشیمنگاه پرندگان ، و آن چوب بستی باشد که برای نشستن پرندگان درست می کنند. پدواز و بتواز و پتوازه نیز گویند. 2 - جواب ، پاسخ .
پتوازلغتنامه دهخداپتواز. [ پ َت ْ ] (اِ) بتواز. پدواز. (رشیدی ). آده . میقعه . (برهان ). نشیمن کبوتر و باز و دیگر پرندگان از شکاری و غیرشکاری و آن دو چوب است که به اندک فاصله از یکدیگر بر زمین فروبرند و چوب دیگر بر زبر آن دو نهند چنانکه نشستن آن جانوران را بکار آید. || مطلق آرامگاه و نشستنگاه
پتوازفرهنگ فارسی عمید۱. نشیمنگاه پرندگان؛ لانه.۲. جای نشستن مرغان شکاری در محل مرتفع.۳. چوببستی که در لانه یا جای دیگر برای نشستن پرندگان درست کنند: ◻︎ دریغ و درد که بختم نشد دلیل و کنون / قفس شکسته و روحم نشسته بر پتواز (میرغروری: لغتنامه: پتواز).۴. پاسخ؛ جواب.۵. (اسم مصدر) اجابت؛ قبول: ◻︎ به
پتوازفرهنگ فارسی معین(پَ) ( اِ.) 1 - لانه ، نشیمنگاه پرندگان ، و آن چوب بستی باشد که برای نشستن پرندگان درست می کنند. پدواز و بتواز و پتوازه نیز گویند. 2 - جواب ، پاسخ .