پرتاولغتنامه دهخداپرتاو. [ پ ُ ] (ص مرکب ) چیره . (اوبهی ). و صاحب فرهنگ شعوری بکلمه معنی پرتاب میدهد.
رثایةلغتنامه دهخدارثایة. [ رَث ْ ثا ی َ ] (ع ص ) رثائة. علی الاصل بمعنی رَثّائة. (منتهی الارب ). رجوع به رَثّائة شود.
رتاعلغتنامه دهخدارتاع . [ رِ ] (ع ص ) ج ِ راتع، بمعنی شتر چرنده . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به راتع شود. || ج ِ راتعة. (از اقرب الموارد).