پرتوزایی، تشعشع، ، نورافشانی، نورافکنی، نورپاشی
irradiation
پرتوافکن . [ پ َ ت َ / تُو اَ ک َ ] (نف مرکب ) نورافکن .
نورافکن؛ روشناییدهنده.
درخشان، ساطع، منیر، نورافشان، نوربخش، نورپاش، نورگستر
روشنایی
پرتوافکنی، تابندگی، جلا، درخشش، رونق، شعاع، فروغ
نوربخشی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) نورپاشی . پرتوافکنی . رجوع به نوربخش شود.
(دَ یا دِ رَ شَ دِ) (حامص .) تابندگی ، پرتوافکنی .
برق، پرتو، پرتوافکنی، تلالو، جلا، درخشندگی، روشنی، فروغ
۱. پرتوافکنی، پرتوزایی، تابش، درخشندگی ۲. پرتو افکندن، تابیدن، پرتو انداختن