پردازندگیprocessivity, processivity valueواژههای مصوب فرهنگستانمیزان کارایی یک زیمایۀ دِنابسپاراز برحسب شمار نوکلئوتیدهای افزودهشده در ساخت رشتۀ نو، پیش از جدا شدن زیمایه از رشتۀ الگو متـ . شاخص پردازندگی processivity index
گیرۀ پردازندگیprocessivity clampواژههای مصوب فرهنگستانپروتئین حلقویشکلی که به دور دِنای دورشتهای حلقه میزند و با اتصال به دِنابسپاراز پردازندگی را افزایش میدهد
پردازندهprocessor 1واژههای مصوب فرهنگستانواحدی در رایانه که تفسیر و اجرای دستورالعملها را بر عهده دارد
گیرۀ پردازندگیprocessivity clampواژههای مصوب فرهنگستانپروتئین حلقویشکلی که به دور دِنای دورشتهای حلقه میزند و با اتصال به دِنابسپاراز پردازندگی را افزایش میدهد
گیرۀ پردازندگیprocessivity clampواژههای مصوب فرهنگستانپروتئین حلقویشکلی که به دور دِنای دورشتهای حلقه میزند و با اتصال به دِنابسپاراز پردازندگی را افزایش میدهد