رداپوشلغتنامه دهخدارداپوش . [ رِ ] (نف مرکب ) پوشنده و دربرکننده ٔ ردا. که ردا بپوشد. که ردا دربرکند. || کنایه از زاهد و درویش . (از فرهنگ زلیخای جامی ) (از آنندراج ).
پرداویزvertical blinds, window blindواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پردۀ عمودی بهصورت نوارهای باریک متعدد * 1) معادل "پرداویز" از ادغام دو واژه "پرده" و "آویز" ساخته شده است. 2) این معادل در برابر لفظ "لووردراپه" ساخته شده است.
غشفرهنگ مترادف و متضاد۱. اغما، بیهوشی، ریسه، صرع، ضعف، کما، مدهوشی ۲. تزویر، تقلب ۳. پردهپوشی ۴. خیانت