تعبآلود، رنجآمیز، رنجبار، رنجآور
پررنج
پررنج، پرمخمصه، پرمشقت ≠ بیدردسر
پررنجوتعب؛ دارای رنجومشقت بسیار.
۱. پرانبوهی.۲. پررنج؛ پرمشقت.
پررنج ترین، تنک، کم پشت، گشاد گشاد