inquisitor, interrogator, questioner, quizzer
از توابع جنت رودبار شهرستان تنکابن
interrogatory
پرسشگر
سوالکنندگان، پرسشگر
پرسان، پرسشگر، پرسنده، جویا، متفحص
(تلفظ: porsā) پرسنده ، جستجوگر ، پرسشگر.
پرسا، پرسشگر، پرسنده، جویا، جوینده، جستجوگر، کاوشگر، تفحصکننده