بیکارفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیپیشه، بیحرفه، بیشغل، بیکاره، غیرشاغل ≠ شاغل ۲. ول، ولگرد، ولو ۳. عاطل، لاابالی، معطل ۴. کممشغله ≠ پرمشغله
گرفتارفرهنگ مترادف و متضاد۱. اسیر، بازداشت، دربند، محبوس ۲. دامنگیر، دچار، دستخوش، مبتلا ۳. پرمشغله، غرق، مشغول ۴. دلباخته، عاشق ۵. برده، پایبند، مقید ۶. صید، نخجیر ≠ آزاد، رها