پرهرجومرجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام رج، کنترلنشده، ناآرام، آزاد، بیقانون، بینظم، مغشوش آنارشیستی، هرجومرجطلبانه، حکومتستیزانه
راهروشلغتنامه دهخداراهروش . [ رَ وِ ] (اِ مرکب ) راه و روش . رسم و طریقه و عادت وآداب و رسوم . (ناظم الاطباء). رجوع به راه و روش شود.
بیقانونفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات بینظم، الکی، بیحساب، بیحسابوکتاب، هردنبیل، بههمریخته، پرهرج و مرج اداره نشدنی، غیرقابلکنترل، افسارگسیخته سرکش، مستبد
مغشوشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، آشفته، نابهسامان، بیسامان، متشتت، نامرتب، بههمریخته، درهمبرهم، پرهرج و مرج، آشفته گیجکننده، سرسامآور ژولیده، پریشان، مشوش، گیج