پروتئینواتابیprotein unfoldingواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که به ازهمپاشیدگی اتصالات غیراشتراکی یک پروتئین یا تجمع پروتئینی کمک میکند
وثابةلغتنامه دهخداوثابة. [ وَث ْ ثا ب َ ] (ع ص ) سریعة: فرس وثابة. (اقرب الموارد). || زن بسیار برجهنده . (ناظم الاطباء).
وثبةلغتنامه دهخداوثبة. [ وَ ب َ ] (ع اِ) یکمرتبه برجستن . (منتهی الارب ). و این برای دفعه است .یکبار جستن . || (اِمص ) دلیری و جرأت . || شرافت و رأفت و جوانمردی . || ازدحام . || رحلت و هجرت . (ناظم الاطباء).