پروتستفرهنگ فارسی عمید۱. اعتراض.۲. پرخاش.۳. (بانکداری) اعتراض نسبت به نکول برات یا تٲخیر پرداخت وجه سفته و برات؛ واخواست.
پروتستانفرهنگ فارسی عمید۱. در آیین مسیحیت، یکی از فرقهها که بیشتر در آلمان، دانمارک، سوئد، نروژ، هلند، انگلستان، و آمریکا رواج دارد.۲. پیرو مذهب پروتستان.
پروتستانفرهنگ فارسی معین(پُ تِ) [ فر. ] ( اِ.) یکی از شعب سه گانة دین مسیح که پیروان آن به پاپ عقیده ندارند.
protestsدیکشنری انگلیسی به فارسیتظاهرات، اعتراض، پروتست، شکایت، واخواست رسمی، اعتراض کردن، واخواست کردن
بازداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام تحذیر، منصرف کردن، تقبیح، توصیۀ علیه، دلسرد کردن، هشدار، اخطار، منع، جلوگیری، ممانعت، قدغن، تحریم، ممنوعیت ملامت، نکوهش، سرزنش تضعیف روحیه، ارعاب راهنمایی، تذکر، نهی، اعتراض، مخالفت ◄نظر مخالف مقاومت، ایستادگی ضدیت، قطبیت اکراه، بیمیلی ایجاد تزلزل (تردید)، ابطال دعوت به صبر،
اعتراضلغتنامه دهخدااعتراض . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) آفت رسیدن به زن از جن یا بیماری که مانع از وطی آن گردد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). یقال : اعترض من امرأته ، با صیغه ٔ مجهول ؛ یعنی عارضه ٔ بیماری ازجن به زن رسید که مانع از وطی او گردید. (از متن اللغة). || پیش آمدن کسی را به تیری پس انداختن بر
پروتستانفرهنگ فارسی عمید۱. در آیین مسیحیت، یکی از فرقهها که بیشتر در آلمان، دانمارک، سوئد، نروژ، هلند، انگلستان، و آمریکا رواج دارد.۲. پیرو مذهب پروتستان.
پروتستانفرهنگ فارسی معین(پُ تِ) [ فر. ] ( اِ.) یکی از شعب سه گانة دین مسیح که پیروان آن به پاپ عقیده ندارند.