پروردنیلغتنامه دهخداپروردنی . [ پ َرْ وَ دَ ] (ص لیاقت ) تربیت کردنی . قابل تربیت . پرورش دادنی . قابل پرورش . نشو و نموّ یافتنی : به رستم همی داد ده دایه شیرکه نیروی مردست و سرمایه شیرچو ازشیر آمد سوی خوردنی شد از نان و از گوشت پروردنی بدی پنج مرده مر
روگردانیلغتنامه دهخداروگردانی . [ گ َ] (حامص مرکب ) برگشتگی . (ناظم الاطباء). روی گردانی . اعراض . و رجوع به روی گردانی شود. || ترک . (ناظم الاطباء). و رجوع به روگردان و روگردانیدن و روی گردانی شود. || مهاجرت . (ناظم الاطباء).
رویگردانیchurnواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن مشترکان بهطور پیاپی خدماتدهندگان را تعویض کنند