پرورشگاهلغتنامه دهخداپرورشگاه .[ پ َرْ وَ رِ ] (اِ مرکب ) محل پرورش . آنجا که نگاهدارند و پرورش دهند. آنجا که تربیت کنند : دو پستان که امروز دلخواه اوست دو چشمه هم از پرورشگاه اوست . (بوستان ).- پرورشگاه یتیمان
پرورشگاهفرهنگ فارسی عمید۱. محل پرورش.۲. جایی که کودکان بیسرپرست را نگهداری، پرستاری و تربیت میکنند.۳. [قدیمی] دارالتربیه.
farmدیکشنری انگلیسی به فارسیمزرعه، کشتزار، زمین مزروعی، پرورشگاه حیوانات اهلی، فرم، کاشتن زراعت کردن در
farmsدیکشنری انگلیسی به فارسیمزارع، مزرعه، کشتزار، زمین مزروعی، پرورشگاه حیوانات اهلی، فرم، کاشتن زراعت کردن در
مزرعةدیکشنری عربی به فارسیکشتزار , مزرعه , زمين مزروعي , پرورشگاه حيوانات اهلي , اجاره دادن به (با) , کاشتن زراعت کردن در , کشت و زرع , مزرعه يا مرتع احشام , دامداري کردن , در مرتع پرورش احشام کردن
پرورشگاهلغتنامه دهخداپرورشگاه .[ پ َرْ وَ رِ ] (اِ مرکب ) محل پرورش . آنجا که نگاهدارند و پرورش دهند. آنجا که تربیت کنند : دو پستان که امروز دلخواه اوست دو چشمه هم از پرورشگاه اوست . (بوستان ).- پرورشگاه یتیمان
پرورشگاهفرهنگ فارسی عمید۱. محل پرورش.۲. جایی که کودکان بیسرپرست را نگهداری، پرستاری و تربیت میکنند.۳. [قدیمی] دارالتربیه.
پرورشگاهلغتنامه دهخداپرورشگاه .[ پ َرْ وَ رِ ] (اِ مرکب ) محل پرورش . آنجا که نگاهدارند و پرورش دهند. آنجا که تربیت کنند : دو پستان که امروز دلخواه اوست دو چشمه هم از پرورشگاه اوست . (بوستان ).- پرورشگاه یتیمان
پرورشگاهفرهنگ فارسی عمید۱. محل پرورش.۲. جایی که کودکان بیسرپرست را نگهداری، پرستاری و تربیت میکنند.۳. [قدیمی] دارالتربیه.