چرخ پروینلغتنامه دهخداچرخ پروین . [ چ َ خ ِ پ َرْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فلک پروین . مدار پروین : نادان اگر نیاید پیشم عجب چه داری پروانه چون برآید هرگز بچرخ پروین .ناصرخسرو.
چرخ روانلغتنامه دهخداچرخ روان . [ چ َ خ ِرَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چرخ . آسمان . فلک . چرخ گردان . چرخ گردنده . چرخ دوار. چرخ متحرک : ببینم که رای جهاندار چیست رخ شمع چرخ روان سوی کیست . فردوسی .چنین است آئین چرخ روان توانا بهر
چرخدستی خدمة اتاقroom attendant's cartواژههای مصوب فرهنگستانچرخدستی سبکی که خدمة اتاقها از آن برای حمل لوازم نظافت و ملزومات پارچهای و دیگر تجهیزات استفاده میکنند
روانروrun-onواژههای مصوب فرهنگستانویژگی آبی که از بالادست به منطقهای وارد میشود و بهصورت افقی روی سطح خاک جریان مییابد
اتومبیلرانی سرعتmotor racing, auto racing, automobile racing, car racingواژههای مصوب فرهنگستانمسابقۀ سرعتی برای خودروهای تقویتشده در مسیری ویژه یا ازپیشمشخصشده