پرچم 1flagواژههای مصوب فرهنگستان[حملونقل دریایی] 1. پارچه یا بافتهای در شکلها و رنگهای مختلف که برای نشان دادن ملیت یا علامت دادن از آن استفاده میشود 2. ملیت کشتی که بر مبنای محل ثبت کشتی است [موسیقی] 1. یک یا چند خط منحنی که به دسته وصل میشود و یکی از عوامل نشاندهندۀ ارزش زمانی نغمه است [سینما و تلویزیون] تیغهای در نورافک
پرچملغتنامه دهخداپرچم . [ پ َ چ َ ] (اِ) چیزی باشد سیاه و مدوّر که بر گردن نیزه و علم بندند. (برهان ). علاقه ٔ علم . ابریشم و موی اسب یا دم گاوی که بر گردن علم بندند. (از فرهنگی خطی ). و علی الظاهر رشته هائی سیاه و یا دم گاو و یا دُم غژغاو بود که در زیر سنان علم یا نیزه ، چون طره ای ازآن می آ
پرچمفرهنگ فارسی عمید۱. پارچهای که معمولاً دارای نقش مخصوص یک کشور، مؤسسه، یا گروه است و معمولاً بر سر چوب یا میله نصب میکنند؛ بیرق؛ عَلَم؛ درفش.۲. (زیستشناسی) قسمتی از گل که از میلههای بسیار نازک تشکیل میشود و تخمهای نر در آن قرار دارد.۳. [قدیمی، مجاز] موی جلوِ سر؛ کاکُل.۴. [قدیمی] منگولهای که
پرچملغتنامه دهخداپرچم . [ پ َ چ َ ] (اِ) چیزی باشد سیاه و مدوّر که بر گردن نیزه و علم بندند. (برهان ). علاقه ٔ علم . ابریشم و موی اسب یا دم گاوی که بر گردن علم بندند. (از فرهنگی خطی ). و علی الظاهر رشته هائی سیاه و یا دم گاو و یا دُم غژغاو بود که در زیر سنان علم یا نیزه ، چون طره ای ازآن می آ
پرچمفرهنگ فارسی عمید۱. پارچهای که معمولاً دارای نقش مخصوص یک کشور، مؤسسه، یا گروه است و معمولاً بر سر چوب یا میله نصب میکنند؛ بیرق؛ عَلَم؛ درفش.۲. (زیستشناسی) قسمتی از گل که از میلههای بسیار نازک تشکیل میشود و تخمهای نر در آن قرار دارد.۳. [قدیمی، مجاز] موی جلوِ سر؛ کاکُل.۴. [قدیمی] منگولهای که
طاس پرچملغتنامه دهخداطاس پرچم . [ س ِ پ َ چ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قبه ای که پرچم علم بر آن نصب میشود. (شرح دیوان خاقانی ) : طاس زرین کش آفتاب آساکآفتاب است طاس پرچم صبح .خاقانی .
طاسک پرچملغتنامه دهخداطاسک پرچم . [ س َ ک ِ پ َ چ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به طاس پرچم شود : ای ظفر مرکب ترا همراه طاسک پرچم تو قبه ٔ ماه . سیف اسفرنگ .کاسه ای کز سر بدخواه تو پر سودا بودزود باشد که ترا طاسک پرچم گردد.